𝔖𝔥𝔞𝔶𝔫𝔞

گمشده در جنگل متروکه افکار...

سگ چوپان...

وای اگر مَرد گدا ، یک شبه سلطان بشود
مثل این‌است که گرگی سگ چوپان بشود

هر کجا هُدهُد دانا برود کنج قفس
جغد ویرانه نشین مرشد مرغان بشود

سرزمینی که درآن قحط شود آزادی
گرچه دیوار ندارد خودِ زندان بشود

باغبانی که به نجار دهد باغش را
فصل‌هایش همه همرنگ زمستان بشود

ناخدا دلخوش این آبی آرام نباش!
وای از آن لحظه که هنگامه‌ی طوفان بشوَد